The Shootist

كارگردان: دان سیگل

فيلمنامه: مایلز وود سوارتوت و اسکات هیل [براساس رمان گلندون سوارتوت]

بازيگران: جان وین، لورن باکال، جیمز استیوارت و...

محصول: آمریکا، ۱۹۷۶

زبان: انگلیسی

مدت: ۱۰۰ دقیقه

گونه: درام، وسترن

فروش: نزدیک به ۱۳ و نیم میلیون دلار

جوایز مهم: کاندیدای ۱ اسکار، ۱۹۷۷

 

■ طعم سینما - شماره‌ی ۱۲۲: تیرانداز (The Shootist)

 

کم‌کم برایم تبدیل به عادت شده که وسترن‌هایی را که در طعم سینما درباره‌شان می‌نویسم با صفاتی هم‌چون غیرمتعارف، متفاوت و... خطاب کنم! از حق هم نگذریم ماجرای نیمروز (High Noon) [ساخته‌ی فرد زینه‌مان/ ۱۹۵۲] [۱]، جانی گیتار (Johnny Guitar) [ساخته‌ی نیکلاس ری/ ۱۹۵۴] [۲]، ریو براوو (Rio Bravo) [ساخته‌ی هاوارد هاکس/ ۱۹۵۹] [۳] و کت بالو (Cat Ballou) [ساخته‌ی الیوت سیلوراستاین/ ۱۹۶۵] [۴] هرکدام شایسته‌ی چنان القابی هستند. تیراندازِ دان سیگل نیز یک وسترنِ برجسته، از جنسی دیگر است. تیرانداز را با فاصله‌ای ۱۰-۱۵ ساله، اخیراً دوباره دیدم؛ فیلم آن‌چنان گرم و جان‌دار باقی مانده است که خاطره‌ی خوش اولین تماشایش را برایم زنده کرد.

«ششلول‌بندِ پُرآوازه‌ی پابه‌سن‌گذاشته، جی. بی. بوکس (با بازی جان وین) در بدو ورود به کارسون‌سیتی به دیدن پزشک مورد اعتمادش، دکتر هاستتلر (با بازی جیمز استیوارت) می‌رود. بوکس که قبلاً به‌واسطه‌ی پزشکی دیگر بو بُرده بود حال‌اش وخیم است، با اطلاع از تشخیص هاستتلر، مطمئن می‌شود که فرصت چندانی برای زنده ماندن ندارد. او به‌قصد اقامتی که ترجیح می‌دهد بی‌سروُصدا باشد، اتاقی از خانم راجرز (با بازی لورن باکال) کرایه می‌کند درحالی‌که شهرت و گذشته‌ی آقای بوکس مانع آرامش اوست...»

تیرانداز پیش از هر چیز، ادای دِین است به شمایل قهرمانانه‌ای که جان وین در تاریخ آمریکایی‌ترین ژانر سینما، وسترن [و به‌طور کلی برای تاریخ ایالات متحده] از خودش به‌جای گذاشته. تیرانداز شروعی قهرمانانه هم دارد؛ جی. بی. بوکس در مواجهه با دزدِ سرِ گردنه‌ای که جلوی راه‌اش سبز می‌شود حتی به خود زحمت از اسب پیاده شدن نمی‌دهد و سواره، حق او را کف دست‌اش می‌گذارد! بدین‌ترتیب و طی دو دقیقه و نیم علاوه بر این‌که فیلم صاحب یک افتتاحیه‌ی جذاب می‌گردد، به‌شیوه‌ای کاملاً سینمایی و مؤثر و موجز با شِمایی از ویژگی‌های شخصیتیِ کاراکتر محوری (آقای بوکس) آشنا می‌شویم.

تیرانداز نیز مثل اکثر ساخته‌هایی که فیلمنامه‌شان اقتباسی است، پُر شده از دیالوگ‌هایی به‌یادماندنی که طبیعتاً بیش‌ترشان متعلق به جی. بی. بوکس‌اند و به‌خاطر نحوه‌ی دیالوگ‌گوییِ آقای وین و حال‌وُهوای منحصربه‌فردِ این فیلم‌اش، به‌یادماندنی‌تر هم شده‌اند؛ به سه نمونه از دیالوگ‌های او توجه کنید: «به‌اندازه‌ی همه‌ی عمرم تنها بودم.» «زن! من هنوز کمی غرور دارم.» «خب، بالاخره تونستیم یه روز کامل رو بدون این‌که دعوا کنیم، به آخر برسونیم!» (نقل به مضمون)

از آن‌جا که دست‌اندرکاران سینما آدم‌آهنی نیستند، گه‌گاه پیش می‌آید که جهان واقعی [و پیشامدهایش] تأثیری غیرقابلِ انکار بر جهان سینمایی و [درنتیجه: کاهش یا افزایشِ میزان باورپذیری و هم‌چنین کیفیتِ] محصول نهایی بگذارد؛ جان وینِ اسطوره‌ای حین ساخت تیرانداز چندسالی می‌شد که با سرطان دست‌وُپنجه نرم می‌کرد و تنها ۳ سال به پایان عمرش باقی مانده بود. قهرمان فیلم هم اسطوره‌ی تهِ خطْ رسیده‌ای است که سرطان امان‌اش را بُریده. تیرانداز حُسن ختامی برای ۶ دهه بازیگریِ آقای وین در سینماست.

با وجود این‌که فیلمنامه‌ی تیرانداز یک اقتباس از رمانی با همین نام و به قلمِ گلندون سوارتوت است ولی انگار مخصوصِ جان وین و با هدف بزرگداشت او و شمایل سینماییِ معروف‌اش نوشته شده به‌طوری‌که به‌سختی می‌توان میان آقایان وین و بوکس تفاوتی قائل شد؛ معلوم نیست جان وین است که نقش جی. بی. بوکسِ افسانه‌ای را بازی می‌کند یا این جی. بی. بوکس است که قبول کرده در جلد جان وینِ افسانه‌ای فرو برود؟! تیرانداز حتی اگر هیچ خصیصه‌ای برای متمایز شدن در تاریخ سینمای وسترن نداشته باشد، دستِ‌کم از موهبت ثبت تصاویر حضورِ آخرِ جان وین روی نوار سلولوئید برخوردار است.

تیرانداز در عین حال آخرین فیلم اسم‌وُرسم‌دار جیمز استیوارت نیز هست؛ آقای استیوارت علی‌رغم این‌که تا سال ۱۹۹۷ زنده بود، بعد از تیرانداز فقط ۴ بار در سالن‌های سینما دیده شد که هیچ‌کدام نه فیلم‌های مهمی بودند و نه بازی در آن‌ها، اعتباری برای این بازیگر کارکشته به‌حساب می‌آمد. در تیرانداز خانم راجرز پسر جوانی دارد که او هم شیفته‌ی آقای بوکس می‌شود ولی نوع شیفتگی‌اش [برخلاف مادر] خوددارانه نیست و با شوق‌وُذوق بروزش می‌دهد.

می‌توانید حدس بزنید بازیگری که نقش گیلوم راجرز را به این خوبی بازی می‌کند، کیست؟! ران هاوارد، کارگردان موفق و اسکاربُرده‌ی سال‌های بعد که فیلم‌های مشهوری از قبیل یک ذهن زیبا (A Beautiful Mind) [محصول ۲۰۰۱]، رمز داوینچی (The Da Vinci Code) [محصول ۲۰۰۶] و شتاب (Rush) [محصول ۲۰۱۳] [۵] در کارنامه دارد. آقای هاوارد برای بازی در تیرانداز کاندیدای جایزه‌ی گلدن گلوب بهترین بازیگر نقش مکمل سال شد. ضمناً بد نیست اشاره کنم که تنها نامزدی تیرانداز در اسکار به‌خاطر طراحی هنری‌اش [۶] بود که آن‌جا هم [مثل گلدن گلوب] بی‌نصیب ماند.

با وجود این‌که در تیرانداز پیوسته حرف‌هایی ردوُبدل می‌شود که رنگ‌وُبوی مرگ دارند اما فیلم به‌هیچ‌عنوان دل‌مُرده نیست و اتفاقاً جذبه، گرما و شوری در آن جریان دارد که عشقِ‌سینما‌ها قدرش را خوب می‌دانند! تیرانداز را یکی از کاربلدهای هالیوود ساخته است؛ دان سیگل، کسی که ۵۰ سال در صنعت فیلمسازی آمریکا حضور مداوم داشت و امروزه غالباً به‌واسطه‌ی هری کثیف (Dirty Harry) [محصول ۱۹۷۱] و نوآرهایش شناخته می‌شود. هنرنمایی آقای سیگل به‌ویژه در کارگردانی سکانسِ ملتهبِ فینال [در کافه متروپل] تحسین‌برانگیز است.

رابطه‌ی عاشقانه‌ی توأم با احترامی که میان آقای بوکس و خانم راجرز در یک بازه‌ی زمانیِ هشت‌روزه پا می‌گیرد، به‌نظرم از خاص‌ترین دلدادگی‌های سینماست که توسط دو بازیگر تراز اول بر پرده جاودانه شده؛ جان وین در واپسین نقش‌آفرینیِ خود و لورن باکال در یکی از [فقط] دو حضور سینمایی‌اش در دهه‌ی ۱۹۷۰ میلادی. نقطه‌ی اوج این رابطه‌ی دلچسب را وقتی می‌دانم که وسترنر پیرِ هنوز مغرور با روش خودش از بیوه‌ی راجرز تقاضای بیرون رفتن می‌کند! جان برنارد بوکس آخرین بازمانده از نسل منقرض‌شده‌ی ششلول‌بندهای افسانه‌ای است؛ کسی که نسبتی با آمریکای قرن بیستم ندارد، انگار در جست‌وُجوی جایی برای مُردن گذرش به کارسون‌سیتی افتاده و به نفع‌اش است که در اسرع وقت کلک‌اش کنده شود!

 

پژمان الماسی‌نیا

دوشنبه ۹ شهریور ۱۳۹۴

[۱]: برای مطالعه‌ی نقد ماجرای نیمروز، رجوع کنید به «شاهکار نامتعارف سینمای وسترن»؛ منتشره در پنج‌شنبه ۱۲ تیر ۱۳۹۳؛ [لینک دسترسی به نقد].

[۲]: برای مطالعه‌ی نقد جانی گیتار، رجوع کنید به «بهم دروغ بگو»؛ منتشره در پنج‌شنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۴؛ [لینک دسترسی به نقد].

[۳]: برای مطالعه‌ی نقد ریو براوو، رجوع کنید به «کیمیای حسرت‌ناک رفاقت»؛ منتشره در پنج‌شنبه ۴ تیر ۱۳۹۴؛ [لینک دسترسی به نقد].

[۴]: برای مطالعه‌ی نقد کت بالو، رجوع کنید به «کمدی، هیجان و دیوانه‌بازی!»؛ منتشره در پنج‌شنبه ۱۸ تیر ۱۳۹۴؛ [لینک دسترسی به نقد].

[۵]: برای مطالعه‌ی نقد شتاب، رجوع کنید به «جداافتاده‌ها...»؛ منتشره در چهارشنبه ۱۱ تیر ۱۳۹۳؛ [لینک دسترسی به نقد].

[۶]: کار مشترکِ رابرت اف. بویل و آرتور جف پارکر.

 

لینک انتشار این نقد، در صفحه‌ای دیگر:
سرور اولسرور دوم
(پس از اتمام بارگذاری، روی تصویر کلیک کنید)

 

 

برای مطالعه‌ی شماره‌های دیگر، می‌توانید لینک زیر را کلیک کنید:

■ نگاهی به فیلم‌های برتر تاریخ سینما در صفحه‌ی "طعم سینما"

        

نقدهای پایگاه cinemalover.ir را [بی‌اجازه] هیچ‌کجا منتشر نکنید.