یک‌بار برای همیشه؛ نقد و بررسی فیلم «پروژه‌ی جادوگر بلر» ساخته‌ی ادواردو سانچز و دانیل مایریک

The Blair Witch Project

كارگردان: ادواردو سانچز و دانیل مایریک

فيلمنامه: ادواردو سانچز و دانیل مایریک

بازيگران: هدر داناهیو، مایکل سی. ویلیامز، جاشوا لئونارد و...

محصول: آمریکا، ۱۹۹۹

زبان: انگلیسی

مدت: ۸۱ دقیقه

گونه: ترسناک، معمایی

بودجه‌ی اولیه‌: ۲۵ هزار دلار [برآورد نهایی بودجه: حدود ۵۰۰ تا ۷۵۰ هزار دلار]

فروش: نزدیک به ۲۴۹ میلیون دلار

درجه‌بندی: R

 

■ طعم سینما - شماره‌ی ۵۷: پروژه‌ی جادوگر بلر (The Blair Witch Project)

 

پروژه‌ی جادوگر بلر فیلمی به نویسندگی و کارگردانی مشترک ادواردو سانچز و دانیل مایریک است. ساکنان قدیمی بُرکیتسویلِ مریلند عقیده دارند که جادوگر بلر سال‌ها قبل در بیشه‌های حوالی شهر کوچک‌شان، باعث به قتل رسیدن چند بچه به‌شکلی ناگوار شده است. حالا -در ماه اکتبر ۱۹۹۴- سه دانشجوی رشته‌ی سینما به‌نام‌های هدر (با بازی هدر داناهیو)، مایک (با بازی مایکل سی. ویلیامز) و جاش (با بازی جاشوا لئونارد) تصمیم می‌گیرند درباره‌ی این افسانه، فیلم مستند بسازند...

پروژه‌ی جادوگر بلر از نظر شرایط تولید و پخش هم‌چنین به‌لحاظ شیوه‌ی ترساندن تماشاگران‌اش، یکی از پیش‌روترین و متفاوت‌ترین فیلم‌های تاریخ سینمای ترسناک به‌شمار می‌رود. مصاحبه‌ی گروه با مردم شهر، شنیدن اظهارنظرهای مختلف درباره‌ی جنایت‌های جادوگر بلر و بعدتر: ظاهر شدن کپه‌های سنگ، از دست رفتن نقشه، گم شدن جاش... همه و همه دست به دست هم می‌دهند تا جوی پر از استرس و وحشت -به‌خصوص هنگام فرارسیدن شب- بر عمده‌ی دقایقِ فیلم حاکم شود.

پروژه‌ی جادوگر بلر نه به‌واسطه‌ی آنچه نمایش می‌دهد بلکه به‌خاطر تمام چیزهایی که نشان نمی‌دهد، بیش‌ترین ترس را از تماشاگرش می‌گیرد و این به‌نظرم کلیدی‌ترین وجه تمایز فیلم از باقی آثار مطرح رده‌ی سینمای وحشت -تا آن زمان- محسوب می‌گردد. به‌جز تمهیداتی که کارگردان‌ها برای باورپذیری هرچه بیش‌تر حس‌وُحال فیلم‌شان اندیشیده بودند -مثل قرار دادن بازیگران در شرایطی تقریباً مشابهِ آنچه در فیلم جریان دارد و ترساندن‌شان!- دوربینْ رویِ دست‌های پروژه‌ی جادوگر بلر دیگر عامل مؤثر در وحشت‌آفرینی است.

معلوم نبود اگر آقایان سانچز و مایریک، قالب مشهور به "تصاویرِ کشف‌شده" (found footage) را در پروژه‌ی جادوگر بلر به‌کار نمی‌گرفتند، شمار قابلِ توجهی از زحمت‌کشان عرصه‌ی سینمای ترسناک حالا از چه راهی ارتزاق می‌کردند! پس از توفیق خیره‌کننده‌ی هنری و تجاری پروژه‌ی جادوگر بلر، سیل فیلم‌های این‌فرمتی روانه‌ی پرده‌ی سینماها شد که به‌جز دو مثال شاخص، یعنی [REC] -قسمت اول و دوم- [۱] و  فعالیت فراطبیعی -فقط قسمت اول- (Paranormal Activity) [ساخته‌ی اورن پلی/ ۲۰۰۷] هیچ فیلم ماندگار و حقیقتاً ترسناک دیگری را سراغ ندارم که فرمول مذکور صددرصد درموردش جواب داده باشد!

با این وجود، جالب است که پس از گذشت ۱۵ سال از ساخت و اکران پروژه‌ی جادوگر بلر [۲] تبِ مورد اشاره هنوز فروکش نکرده که چندتا از نمونه‌های تازه و صدالبته شکست‌خورده -که نگارنده موفق به دیدن‌شان شده است- این‌ها هستند: ویلوو کریک (Willow Creek) [ساخته‌ی بابکت گلدویت/ ۲۰۱۳]، مبتلا (Afflicted) [ساخته‌ی مشترک درک لی و کلیف پروس/ ۲۰۱۳]، آئین دینی (The Sacrament) [ساخته‌ی تی وست/ ۲۰۱۳] و تحت توجه شیطان (Devil's Due) [ساخته‌ی مشترک مت بتینلی-اولپین و تایلر ژیلت/ ۲۰۱۴].

کسل‌کننده است که اکثرِ قریب به‌اتفاق‌ این فیلم‌ها بهانه‌هایی همیشگی برای تصویربرداری بی‌وقفه‌شان از همه‌چیز و همه‌کس دارند: مثلاً فیلم می‌گیریم تا بقیه بفهمند چه بر سرمان آمده است! یا دوربین را خاموش نمی‌کنیم تا این روزهای منحصربه‌فرد در تاریخ خانواده‌ی ما تمام‌وُکمال ثبت شوند! و یا نظیر فیلم اورجينال -پروژه‌ی جادوگر بلر- قصد دارند پیرامون موضوعی، مستند بسازند... و دلایل تکراری و خنده‌دارِ دیگری از این دست. به‌غیر از پروژه‌ی جادوگر بلر، تنها آثار درخوری که فیلمبرداریِ تمام‌وقت‌شان یک منطق محکمه‌پسند داشته است، همان دو مورد برجسته‌ای بوده‌اند که اشاره کردم.

ویلوو کریک به‌عنوان یکی از آخرین مثال‌ها، تقلید ناشیانه و کپی‌برداریِ خام‌دستانه‌ای از پروژه‌ی جادوگر بلر است که علاوه بر فرم، به‌لحاظ مضمونی و محتوایی نیز بسیار به فیلم اصلی شباهت دارد. در پروژه‌ی جادوگر بلر هدر و مایک و جاش به‌دنبال سر درآوردن از راز جادوگر راهی بیشه‌زار می‌شدند و در ویلوو کریک کلی و جیم برای پیدا کردن پاگنده‌ها به دل جنگل می‌زنند. از آنجا که مشت نمونه‌ی خروار است فقط به ذکر یک تفاوت بسنده می‌کنم؛ در پروژه‌ی جادوگر بلر مصاحبه‌ها -با ساکنین محلی- تحمیلی و بیهوده نیستند و در ایجاد رعب و وحشت عمیقی که بعداً گریبان‌گیر جوان‌ها می‌شود، اثری انکارناپذیر دارند درحالی‌که تنها سودِ کاربست شگرد مصاحبه در ویلوو کریک بالا بردن زمان فیلم است!

موفقیت پروژه‌ی جادوگر بلر در اصیل بودن‌اش -یا درست‌تر بگویم: شدیداً واقعی به‌نظر آمدن‌اش- است طوری‌که حین تماشای فیلم گاهی به شک می‌افتید و با خودتان زمزمه می‌کنید: «نکند این تصاویر، واقعی باشند...» بله! ساختگی بودن فیلم‌های بعدی بدجوری توی ذوق تماشاگر می‌زند، اما پروژه‌ی جادوگر بلر انگار اصلِ جنس است! پروژه‌ی جادوگر بلر ثابت می‌کند که یک فیلم‌ترسناک عالی ساختن بیش از هر المان دیگر -اعم از بودجه‌ی کلان یا جلوه‌های ویژه‌ی درجه‌ی اول- نیازمندِ ایده‌های ناب است.

پروژه‌ی جادوگر بلر از آن قبیل اتفاق‌هایی است که فقط یک‌بار رخ می‌دهند. سال بعد، کتاب سایه‌ها: جادوگر بلر ۲ (Book of Shadows: Blair Witch 2) [ساخته‌ی جو برلینگر/ ۲۰۰۰] قصد تکرار توفیق فیلم اول را داشت که افتضاحی تمام‌عیار به‌بار آورد و تنها توانست کاندیدای پنج جایزه‌ی تمشک طلایی شود! سانچز و مایریک در این دنباله‌سازی ناموفق علاوه بر مشارکت در نوشتن فیلمنامه، سمت تهیه‌‌کننده‌ی اجرایی را نیز بر عهده داشتند.

پس از فیلم استثناییِ پروژه‌ی جادوگر بلر، گویا نفرین این جادوگر مرموز واقعاً گریبان ادواردو سانچز، دانیل مایریک، هدر داناهیو، مایکل سی. ویلیامز و جاشوا لئونارد را گرفت! زیرا هیچ‌کدام بعد از آن دیگر نتوانستند فعالیت قابلِ اعتنایی در سینما داشته باشند. در این میان، از همه دردناک‌تر سرگذشت خانم داناهیو بود که کارش به اعتیاد کشیده شد و کتاب "چطور زندگی من بعد از پروژه‌ی جادوگر بلر به ماری‌جوانا رسید" [۳] را سال ۲۰۱۲ در همین رابطه، به چاپ رساند.

این فیلم -چنان‌که اشاره شد- از پرمنفعت‌ترین تولیدات سینماییِ تاریخ نیز به‌حساب می‌آید؛ پروژه‌ی جادوگر بلر با بودجه‌ای زیرِ یک میلیون دلار -بین ۵۰۰ تا ۷۵۰ هزار- تهیه شد و توانست نزدیک به ۲۵۰ میلیون دلار فروش کند! بازگشت سرمایه و سودی رؤیایی که هر سینماگری فقط شاید خواب‌اش را بتواند ببیند! پروژه‌ی جادوگر بلر بدون نشان دادن هیچ چیز تهوع‌آور و یا موجوداتی دفرمه و خبیث، طوری مضطرب و هراسان نگه‌مان می‌دارد که در انتها -به‌جای ابراز تأسف از فریب‌خوردگی و یا اظهار پشیمانی از تماشای فیلم- نفسی راحت می‌کشیم!

 

پژمان الماسی‌نیا

دو‌شنبه ۱ دی ۱۳۹۳

[۱]: قسمت اول و دوم [REC] به‌ترتیب محصول ۲۰۰۷ و ۲۰۰۹ و ساخته‌ی مشترک خائومه بالاگوئرو و پاکو پلازاست.

[۲]: تاریخ انتشار این نقد، ۲۲ دسامبر ۲۰۱۴ است و پروژه‌ی جادوگر بلر در جولای ۱۹۹۹ به نمایش درآمد.

[۳]: عنوان اصلی: Growgirl: How My Life After The Blair Witch Project Went to Pot.

 

لینک انتشار این نقد، در صفحه‌ای دیگر:
سرور اولسرور دوم
(پس از اتمام بارگذاری، روی تصویر کلیک کنید)

 

 طعم سینما

برای مطالعه‌ی شماره‌های دیگر، می‌توانید لینک زیر را کلیک کنید:

■ نگاهی به فیلم‌های برتر تاریخ سینما در صفحه‌ی "طعم سینما"

        

نقدهای پایگاه cinemalover.ir را [بی‌اجازه] هیچ‌کجا منتشر نکنید.

عنوان دهان‌پُرکن برای یک فیلم نصفه‌نیمه؛ نقد و بررسی فیلم «دیوانه‌وار» ساخته‌ی‌ دریک دورمس

پوستر فیلم

Like Crazy

كارگردان: دریك دورمس

فيلمنامه: دریك دورمس و بن یورک جونز

بازیگران: آنتون یلچین، فلیسیتی جونز، جنیفر لارنس و...

محصول: آمریکا، ۲۰۱۱

مدت: ۹۰ دقیقه

گونه: درام، رُمانس

درجه‌بندی: PG-13

 

دیوانه‌وار (Like Crazy) فیلمی به کارگردانی دریك دورمس [محصول آمریکا، ۲۰۱۱] است. در کالجی از شهر لس‌آنجلس، یک دانشجوی بریتانیایی به‌نام آنا (با بازی فلیسیتی جونز) دلباخته‌ی همکلاسی آمریکایی‌اش، جیکوب (با بازی آنتون یلچین) می‌شود. مدت کوتاهی پس از این‌که دلبستگی آنا و جیکوب اوج می‌گیرد، مهلت ویزای آنا برای اقامت در ایالات متحده به اتمام می‌رسد؛ او حالا دیگر چاره‌ای به‌جز ترک جیکوب و بازگشت به کشورش ندارد...

دیوانه‌وار نمونه‌ی جالبی از یک فیلم مستقل و ارزان‌قیمت آمریکایی محسوب می‌شود که فرایند تولیدش می‌تواند سرمشقی برای سینمای فقیر و کم‌بضاعت ما قرار گیرد! در وهله‌ی اول، درس ویژه‌ای که می‌توان از دیوانه‌وار یاد گرفت، صرفه‌جویی در نیروی انسانی و ساخت فیلم با کم‌ترین تعداد بازیگر ممکن است! برای این کار، شما به یک قتل‌عام و حذف دسته‌جمعیِ بی‌رحمانه نیاز دارید!

برای نیل به این مهم، مثلاً در دیوانه‌وار، دختر و پسر جوان فیلم هر دو تک‌فرزند انتخاب شده‌اند، پدر جیکوب سال‌ها پیش عمرش را به شما داده و هیچ اثری هم از آثار مادرش نمی‌بینیم! آنا اگرچه پدر و مادر دارد، اما آن‌قدر بی‌فامیل است که در مراسم ازدواج، حتی کسی نیست که از آن‌ها عکس بگیرد و آقای کشیشِ مهربان این وظیفه‌ی خطیر را بر عهده می‌گیرد! بدین‌ترتیب، می‌توانید فیلم بسازید و نام‌تان را در دیتابیس سینمایی شناخته‌شده‌ای نظیرِ IMDb به‌عنوان کارگردان ثبت کنید و... این‌همه فقط با صرف ۲۵۰ هزار دلار! یعنی از پروژه‌ی جادوگر بلر هم کم‌خرج‌تر! [۱]

دیوانه‌وار فیلمی دوپاره است؛ طوری‌که انگار توسط دو اکیپ متفاوت نوشته و کارگردانی شده. نیمی از فیلم که به آشنایی دختر و پسر و پا گرفتن علاقه میان‌شان می‌پردازد، باورپذیر و حتی گاهی منقلب‌کننده از آب درآمده است؛ ولی به‌دنبال برگزاری مراسم عروسی و به‌خصوص پس از دعوا و قهر آنا و جیکوب، شاهد نوعی سراسیمگی در دیوانه‌وار هستیم که نتیجه‌اش تبدیل شدن فیلم به اثری سطحی و خسته‌کننده است که تنها انتظار می‌کشیم آن‌چه از یک ساعت و نیم زمان‌اش، باقی مانده هرچه زودتر سپری شود! زیرا خط داستانی دیوانه‌وار دیگر آن‌قدر کشش ندارد که به تماشایش ترغیب‌مان کند.

جنیفر لارنس یک سال پس از اولین فیلم مهم‌اش زمستان استخوان‌سوز [۲] اینجا یک نقش مکمل (سامانتا) ایفا کرده که در برهوت بازیگریِ دیوانه‌وار، قابلِ قبول به‌نظر می‌رسد. البته‌ تلاش او به‌واسطه‌ی حفره‌های فیلمنامه، درنهایت الکن و بیهوده جلوه می‌کند. خانم لارنس در دیوانه‌وار در هیبت یک سنگِ سرِ راه و خانه‌خراب‌کنِ واقعی ظاهر شده است! زنی که قصد دارد قصر رؤیاهایش را روی ویرانه‌های زندگی زنی دیگر بنا کند اما خوشبختانه -با درایت کارگردان و فیلمنامه‌نویس محترم- نقشه‌های شوم‌اش برای تصاحب تمام‌وُکمالِ جناب جیکوب به نتیجه‌ی مطلوب نمی‌رسد!

به‌غیر از پدر و مادر آنا، تنها آدم‌های مهمی که وارد داستان می‌شوند، همین سامانتا و سایمون (با بازی چارلی بولی) هستند؛ فیلم اصلاً به این دو کاراکتر و انگیزه‌هایشان -به‌ویژه سامانتا- نمی‌پردارد و گویا فقط می‌آیند تا توجیهِ شتاب‌زده‌ای باشند برای ۶ ماه جدایی و بی‌خبری آنا و جیکوب از یکدیگر! از دیگر بخش‌های آبکی فیلم، می‌شود به علاقه‌ی آنا به روزنامه‌نگاری و نشان دادن پیشرفت تدریجی او در کارش اشاره کرد؛ سؤال اینجاست که اگر قرار بود آنا به‌همین سادگی موقعیت شغلی‌اش را رها کند و راهی آمریکا شود، چه توجیهی برای نمایش آن‌همه وقت صرف کردن می‌توان تراشید؟! با وجود تأکید بر اشتیاق بی‌حدوُحصر آنا به کار نوشتن در چند جای فیلم، منطقی‌تر نبود که جیکوب مقیم انگلستان شود؟!

اگر جواب را دلدادگی بیش‌تر آنا به جیکوب فرض کنیم، باید پرسید که این دیگر چه مدل دلبستگی است؟! آنا تمام ۶ ماه گذشته را با سایمون به‌قدری گرم و عاشقانه سر می‌کند که مرد جوان عاقبت به او پیشنهاد ازدواج می‌دهد! دیوانه‌وار تمام زورش را می‌زند تا عمیق به‌نظر برسد اما فقط تظاهر به عمیق بودن می‌کند و وقتی سعی دارد مینی‌مال باشد، گنگ و پرابهام می‌شود! فیلم به گواه عنوان‌اش، مذبوحانه می‌خواسته "عشقی دیوانه‌وار" را به تصویر بکشد تا Love Story و یا حداقلBefore Sunriseزمانه‌اش شود ولی در میانه‌ی راه، از حرکت بازمی‌ایستد و قدم از قدم برنمی‌دارد. دیوانه‌وار اصلی‌ترین صدمه را از ناحیه‌ی فیلمنامه خورده است.

دیوانه‌وار معجونی است کسالت‌بار از بازی‌های بد، حفره‌های فیلمنامه‌ای و دوربینْ رویِ دست‌های بدون منطق. مضحک است که چنین فیلمی برنده‌ی جایزه‌ی ویژه‌ی هیئت داوران بیست‌وُهفتمین جشنواره‌ی ساندنس -در سال ۲۰۱۱- می‌شود و خانم بازیگر بی‌استعدادش (فلیسیتی جونز) هم از همان جشنواره، جایزه می‌گیرد! خلاصه این‌که: با الصاق عنوانی دهان‌پُرکن مثلِ "مستقل" بر یک فیلم نصفه‌نیمه، نمی‌شود روی تمامی کم‌وُکاستی‌ها و گاف‌های انکارناپذیرش ماله کشید!

 

پژمان الماسی‌نیا

جمعه ۲۸ آذر ۱۳۹۳
■ لینک صفحه‌ی منبع

 

[۱]: برآورد نهایی بودجه‌ی پروژه‌ی جادوگر بلر (The Blair Witch Project) [ساخته‌ی ادواردو سانچز و دانیل مایریک/ ۱۹۹۹] حدود ۵۰۰ تا ۷۵۰ هزار دلار بود.

[۲]: با عنوانِ اصلی Winter's Bone [ساخته‌ی دبرا گرانیک/ ۲۰۱۰] که اتفاقاً آن‌هم در جشنواره‌ی ساندنس گل کرد.

 

 طعم سینما

برای دسترسی به لیست تمام نقدها، می‌توانید لینک زیر را کلیک کنید:
نقدهای تألیف‌شده‌ توسط «پژمان الماسی‌نیا» به‌ترتیب تاریخ انتشار

 

نقدهای پایگاه cinemalover.ir را [بی‌اجازه] هیچ‌کجا منتشر نکنید.