Gravity

كارگردان: آلفونسو کوارون

فيلمنامه: آلفونسو کوارون و خوناس کوارون

بازيگران: ساندرا بولاک، جرج کلونی، اد هریس (فقط صدا) و...

محصول: انگلستان و آمریکا، ۲۰۱۳

زبان: انگلیسی

مدت: ۹۱ دقیقه

گونه: علمی-تخیلی، درام

بودجه: ۱۰۰ میلیون دلار

فروش: بیش‌تر از ۷۱۶ میلیون دلار

درجه‌بندی: PG

جوایز مهم: برنده‌ی ۷ اسکار و کاندیدای ۳ اسکار دیگر، ۲۰۱۴

 

■ طعم سینما - شماره‌ی ۱۲۸: جاذبه (Gravity)

 

جاذبه ساخته‌ی اخیر آلفونسو کوارون، فیلمساز سرشناس و کم‌کار مکزیکی است که در اسکار هشتادوُششم نگاه‌ها را به سوی خود خیره کرد. «دکتر رایان استون (با بازی ساندرا بولاک) و مت کوالسکی (با بازی جرج کلونی) دو تن از پنج عضوِ تیم فضانوردان ایالات متحده هستند که گرچه از سانحه‌ی وحشتناکِ منهدم شدن ماهواره‌ای روسی زنده می‌مانند؛ با این وجود، احتمال جانِ سالم به‌در بردن هردویشان کم است به‌خصوص که ذخیره‌ی اکسیژن رایان هم دارد تمام می‌شود...»

فیلم، افتتاحیه‌ی بسیار خوشایندی دارد به‌طوری‌که طی چند دقیقه‌ی بدونِ قطع آغازین، هم اطلاعات در اختیارمان قرار می‌دهد و هم ما را با شمه‌ای از خصوصیات رایان و مت آشنا می‌کند. آقای کلونی با آن نحوه‌ی ادای دیالوگ‌های جذاب‌اش، بیننده را به مت کوالسکی علاقه‌مند می‌کند. جرج کلونی نقش یک فضانورد باتجربه، پرروحیه و خوش‌مشرب را بازی می‌کند که سعی دارد رایانِ تلخ و تازه‌کار را از مخمصه‌ای که گریبان‌گیرشان شده است، نجات دهد و او را به زندگی بازگرداند.

معتقدم که وقت تولید فیلم‌های علمی-تخیلی، بایستی آن‌قدر دست‌وُبال گروه در به‌کارگیری تروکاژهای سینمایی و صرف هزینه‌ها باز باشد که ماحصلِ کار متعاقدکننده و قابلِ باور از آب دربیاید؛ چنین نتیجه‌ای در جاذبه به‌دست آمده است و با قاب‌های باکیفیتی روبه‌روئیم که به‌هیچ‌وجه مضحک به‌نظر نمی‌رسند. به‌ویژه پس از مورد توجه قرار گرفتن و درست‌وُحسابی دیده شدنِ جاذبه و بردمن (Birdman) [ساخته‌ی آلخاندرو گونزالس ایناریتو/ ۲۰۱۴] [۱] احتمالاً حالا کم‌تر کسی در این‌که امانوئل لوبزکی از نابغه‌های عرصه‌ی فیلمبرداری در زمانه‌ی ماست، تردیدی داشته باشد. فیلمبرداریِ جاذبه، هم‌سنگِ اسپشیال‌افکتِ درجه‌ی یک‌اش، به تماشاگران امکان تجربه‌ای دیگرگون از فضا را [در سالن‌های سینما] بخشید.

رایان طی از سر گذراندن ماجراهای فیلم، گویی تولدی دوباره را تجربه می‌کند؛ پس از اولین مرحله‌ی نجات‌اش، زمانی که به مختصر فراغتی دست می‌یابد، شبیه جنینی نارس است و در مرتبه‌ی پایانی که به آن ساحل امن می‌رسد، ابتدا روی چهار دست‌وُپا راه می‌رود و سرانجام، استوار و امیدوار روی هر دو پایش می‌ایستد. جاذبه، فیلمِ ساندرا بولاک است؛ بهترین فیلم او که به‌خاطرش، کاندیدای اسکار بهترین بازیگر نقش اول زن هم شد. جاذبه رکورددار بیش‌ترین کاندیداتوریِ اسکار میان فیلم‌های برگزیده‌ی هشتادوُششمین مراسم آکادمی بود؛ در ۱۰ رشته نامزد داشت که نهایتاً به ۷ تا از اسکارهایش رسید.

یکی از محسنات جاذبه نسبت به فیلم‌های این‌چنینی، تایم معقول‌اش است! چنانچه تیتراژ را در نظر نگیریم، خوشبختانه جاذبه تکلیف رایان را در کم‌تر از یک ساعت و نیم روشن می‌کند(!) و پروسه‌ی تماشای فیلم تبدیل به ماراتنی طاقت‌فرسا نمی‌شود [۲]. راستی! جاذبه فیلم مورد علاقه‌ام از بین ساخته‌های آلفونسو کوارون هم هست. از شما چه پنهان تا پیش از جاذبه هیچ‌کدام از دست‌پخت‌های آقای کوارون را نتوانسته بودم تا به آخر تحمل کنم [۳] و این اولین فیلم‌اش بود که یک‌تِیک تماشا می‌کردم!

اگر یک سال بعد، از کریستوفر نولان میان‌ستاره‌ای (Interstellar) [محصول ۲۰۱۴] [۴] به نمایش عمومی درنمی‌آمد، آن‌وقت حتی شاید می‌توانستم آن‌جای فیلم که ساندرا بولاک به‌شکل عذاب‌آور و مفتضحانه‌ای در حال عوعو کردن است(!) را زیرسبیلی رد کنم و جاذبه را برترین و جذاب‌ترین ساخته‌ی غیراکشنی بنامم که در ارتباط با فضای لایتناهی تولید شده. البته ممکن است قیاس فیلم جاذبه با میان‌ستاره‌ای کار درستی نباشد؛ حالا حالاها مانده تا به ابعاد گوناگونِ اثر بی‌نظیر آقای نولان پرداخته شود. بگذریم!

آلفونسو کوارون و همکاران‌اش جاذبه را به‌اندازه‌ای واقع‌گرایانه ساخته و پرداخته‌اند که سخت است فیلم را علمی-تخیلی خطاب کنیم! شاید "علمی-تخیلیِ رئالیستی" عنوان مناسب‌تری برای توضیح ژانر جاذبه باشد! شیوه‌ی کارگردانیِ آقای کوارون و طریقه‌ی استفاده‌ی خلاقانه‌اش از تکنیک سه‌بُعدی در جاذبه باعث شده تا به مخاطب احساسی قوی از حضور در محل وقوع داستان دست بدهد هرچند که انگار دست‌وُپایتان بسته است و صدایتان هم به گوش رایان نمی‌رسد و فقط حرص می‌خورید از این‌که چرا نمی‌توانید کمک‌اش کنید! جاذبه یک‌بار دیگر ثابت می‌کند که چگونه می‌توان از هیچ، همه‌چیز ساخت.

 

پژمان الماسی‌نیا

دو‌شنبه ۳۰ شهریور ۱۳۹۴

[■]: تیتر نوشتار برگرفته از دیالوگ‌های رایان در فیلم است.

[۱]: برای مطالعه‌ی نقد بردمن، رجوع کنید به «هارمونی دل‌انگیز روزمرگی‌ها و رؤیاها»؛ منتشره در شنبه ۹ اسفند ۱۳۹۳؛ [لینک دسترسی به نقد].

[۲]: به‌عنوان مثال، تایم سولاریس (Solaris) [ساخته‌ی آندره تارکوفسکی/ ۱۹۷۲] ۱۶۵ دقیقه است!

[۳]: البته به‌جز هری پاتر و زندانی آزکابان (Harry Potter and the Prisoner of Azkaban) [محصول ۲۰۰۴] که به‌نظرم توفیق‌اش ربط چندانی به کارگردان نداشت.

[۴]: برای مطالعه‌ی نقد میان‌ستاره‌ای، رجوع کنید به «حماسه، شکوه و شگفتی»؛ منتشره در شنبه ۴ بهمن ۱۳۹۳؛ [لینک دسترسی به نقد].

 

لینک انتشار این نقد، در صفحه‌ای دیگر:
سرور اولسرور دوم
(پس از اتمام بارگذاری، روی تصویر کلیک کنید)

 

 

برای مطالعه‌ی شماره‌های دیگر، می‌توانید لینک زیر را کلیک کنید:

■ نگاهی به فیلم‌های برتر تاریخ سینما در صفحه‌ی "طعم سینما"

        

نقدهای پایگاه cinemalover.ir را [بی‌اجازه] هیچ‌کجا منتشر نکنید.